سخن روز

ساخت وبلاگ

پست موقت :

شاید اگر تو نبودی این دستنوشته ها هرگز نبودند.

از سفر که برگشتم حال و هوای سفر و مقایسه ای که با زندگی جهنمی ایران دارم و داریم واقعا مرا افسرده تر کرده و همه چیز را رهاتر کرده ام.به قدری فی لتر قوی و منسجم و فراگیر است که به هیچ اپلیکشن نمیتوانم وصل شوم.

صحبت از بی معرفتی نکن....

پدر را فردا برای عمل جراحی خواهم برد

سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 56 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:18

پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم

همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم

ای فلک از چه زدی آتش غم بر جگرم

کاش جای پدرم من سر راهت بودم

ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم

ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم

تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران

همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم

سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 61 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:18

کدوم راه آتش بازی و رقص نور های رنگی نخواهند توانست تو را به شادی واقعی برسانند.
جشن واقعی باید از زندگی تو ودر دنیای تو به وجود آید.زندگی جشنی پیوسته است ،فستیوالی آکنده از نور های رنگی در تمام روزهای زندگی....

سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 114 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 15:18

پشاپیش مبارک باشد.اگرچه نمیدانم چه زمان این را خواهی دید .19 ام کادوی تولدت را هم نتوانستم تقدیم کنم ولی جز سخن وکلامی دلنشین برایت ندارمغم دنيا نخواهد يافت پايان  خوشا در بر رخ شادي‌گشاياخوشا دل‌هاي خوش، جان‌هاي خرسند خوشا نيروي هستي‌زاي لبخندخوشا لبخند شادي‌آفرينان كه شادي رويد از لبخند اينان نمي‌داني- دريغا- چيست شادي كه مي‌گويي: به گيتي نيست شادي نه شادي از هوا بارد چو باران كه جامي پر كني  از جويباران نه شادي را به دكان مي‌فروشند كه سيل مشتري بر آن بجوشند چه خوش فرمود آن پير خردمند وزين خوشتر نباشد در جهان پند اگر خونين دلي از جور ايام « لب خندان بياور چون لب جام» به پيش اهل دل گنجي‌ست شادي كه دستاورد بي‌رنجي ست شادي به آن كس مي‌دهد اين گنج گوهر كه پيش آرد دلي لبخندپرور  به آن كس مي‌رسد زين گنج بسيار كه باشد شادماني را سزاوار نه از اين جفت و از آن طاق يابي كه شادي را به استحقاق يابي جهان در بر رخ  انسان نبندد به روي هر كه خندان است خندد چو گل هرجا كه لبخند آفريني به هر سو رو كني لبخند بيني چه اشكت همنفس باشد، چه لبخند ز عمرت لحظه لحظه مي‌ربايند گذشت لحظه را آسان نگيري چو پايان يافت پايان مي‌پذيري مشو در پيچ و تاب رنج و غم گم به هر حالت تبسم كن، تبسم   هر وقت سراغم آمدی با لبخند بیا....من با لبخند حتما پذیرایت خواهم بود.فقط لبخند...پی نوشت.۱۹  ارتباط با ۱۸ سال دارد.گلم دقت کن....تمام روز های بهمن روز تولد تو بودن تا وقتی ۱۵ ام رو گفتی ....ولی یاده من برای کدام ماه بودم؟  سخن روز...ادامه مطلب
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 117 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 23:54

C'è sempre nostalgia per te Piangerò tra le tue braccia un gioo?Non lo so Questo è l'amore che avevo per te Questo è l'amore che avevo per te A volte desidero sentire la tua voce سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 99 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 23:54

کدوم راه آتش بازی و رقص نور های رنگی نخواهند توانست تو را به شادی واقعی برسانند.
جشن واقعی باید از زندگی تو ودر دنیای تو به وجود آید.زندگی جشنی پیوسته است ،فستیوالی آکنده از نور های رنگی در تمام روزهای زندگی....

سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 105 تاريخ : پنجشنبه 9 تير 1401 ساعت: 23:54

هنوزم چشمای تو مثل شبای پر ستاره ستهنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوباره ستهنوزم وقتی می خندی دلم از شادی می لرزههنوزم با تو نشستن به همه دنیا می ارزهاما افسوس تورو خواستندیگه دیره ، دیگه دیرهولی افسوس به سخن روز...ادامه مطلب
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 131 تاريخ : جمعه 15 آذر 1398 ساعت: 0:02

تو را پیش پایم

مرا در زیر پایت

تو را تاجی بر سرم

مرا ریسمانی بر گردن

تو را چشمه ای جوشان

مرا عطشی نا سیراب

آفرین به رویاها

که با بی همراهیت مرا با تو همراه کرد

گناهم همه این بود که ساده دلی صاحبدل بودم

 

 

 

سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 123 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 20:27

تو چه میدانی که در این نیمه شب 

در تاریکی بی انتهای شب

با چنین  نجوایی ملتمسانه ای 

این آخرین خواهش های قلبم

تو را می خواند...

به کدامین پاداشی مرا چنین می آزمایی؟

من همه سراسیمه در پی سایه ات

تو برای خود بران این افسار من 

سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 142 تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1398 ساعت: 17:18

حس ها و دوست داشتن های اون موقع وقتی به نتیجه نرسیدن بعد یک مدت خشک شدن و مردن مثل نهالی که بهش آب ندن و رهایش کنند و دیگه و در هر زمانی و مکانی تکرار نمیشن و نخواهند شد ....درختی که خشک شده باشه هرچقدر هم بهش برسی نتیجه نمیده و خشک شده....هرچی مونده خاطره ای تکرار نشدنی هستش....و جز خاطره اون روزها زندگی همشو با خودش برده....هیچ کسی دیگه نمیتونه منو به اون حس ها ببره حتی خوده خودت....

 

سخن روز...
ما را در سایت سخن روز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kodomrah بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 17 بهمن 1397 ساعت: 5:50